آیا احتمال وارد شدن به اشتباهات والدینی خود دربارهٔ فرزندم وجود دارد؟ آیا من به عنوان یک مادر، نقش مثبتی دارم؟ چه معیارهایی یک پدر خوب را تعریف میکنند؟ آیا من بهتر از مادرم، یعنی نسل قبلی، به عنوان یک مادر عمل خواهم کرد؟ آیا به مقایسه با والدین خود، بهترین والدی که میتوانم باشم؟ این سؤالات قبل از بارداری، در طول دورهٔ بارداری یا پس از زایمان، برای همهٔ افراد طبیعی است، به ویژه برای زنان. در این مقاله، ما به بررسی این موضوع بیشتر میپردازیم.
چرا فکر میکنیم مادر یا پدر بدی میشویم؟
هنگام بارداری، مادران به دوران کودکی خود فکر میکنند، آیا خاطرات خوب یا بدی از آن دوران را در خود دارند. همه ما به طور متوسط زخمهایی از دوران کودکی خود داریم و این زخمها تأثیرات خود را در زندگی بزرگسالیمان همراه میکشند. بیشتر اوقات، با گذشت زمان و رشد فکری که ناشی از تجربهها است، میتوانیم با موفقیت با این مسائل کنار بیاییم. اما گاهی اوقات این بارها تا آخر عمر با ما خواهند ماند. دردها و مشکلاتی از گذشته، در طول زمان در قفسه احساساتمان جا میگیرند و ممکن است برای طولانی مدت باقی بمانند، تا زمانی که رویدادهای تحولبخشی در زندگی رخ دهد و ما را مجبور به مواجهه با مسائل گذشته میکند.
بارداری یک تغییر اساسی در زندگی است، یک تحولی که ممکن است به اندازهای فشارآور و عمیق باشد که باعث خودشناسی و دروننگری عمیقی شود، بدون توجه به اینکه شما این تغییر را میخواهید یا نمیخواهید. این موضوع تنها مربوط به زنان نیست، بلکه مردان نیز میتوانند در نقش آیندهٔ پدری با این تحول مواجه شوند.
چه کسانی ریسک بیشتری برای فکر کردن به این موضوع دارند؟
زنان و مردانی که تجربهٔ رویدادهای تروماتیک، به عبارتی ضربههایی در زندگی خود داشتهاند، ممکن است در طول بارداری و پس از زایمان با افسردگی مواجه شوند یا تجربه کرده باشند. احتمالاً این افراد در معرض فکرهای منفی و افکار افسردهتری هستند. اما خبر خوب این است که داشتن ریسک، به معنای قطعی بروز افسردگی بالینی نیست، بلکه نشاندهندهٔ این است که شما ممکن است در معرض آسیبپذیری بیشتری قرار بگیرید. میزان آسیبپذیری شما تا حد زیادی به نوع ضربهٔ متحمل شده و تأثیر آن روی شما وابسته است. تردیدها و سوالاتی دربارهٔ اینکه آیا شما مادر یا پدر خوبی خواهید بود، معمولی است و میتواند وجود داشته باشد.
بیشتر زنان، حتی احساس گناه میکنند که این افکار را دارند و به ندرت تمایلی به اقرار دربارهٔ آنها نشان میدهند. اما برای زنان باردار، داشتن این احساسات کاملاً طبیعی است، به ویژه برای آنهایی که در کودکی ناشادی تجربه کردهاند. زنانی که در یک دورهٔ سخت تراشیدهاند، پس از تولد کودک خود با چالشهای جدیدی مواجه میشوند.
بسیار اغلب، زنانی که قبلاً خاطرات جمع کرده، مستقل، با اعتماد به نفس و خودکفا بودهاند، ناگهان متوجه میشوند که به خاطر اینکه نمیتوانند گریه کودک را متوقف کنند یا به دلیل تعویض پوشک کثیف، دیگر تحمل نمیکنند. اعتماد به نفس قوی آنها را با احساسات بیکفایتی، افتخارشکنی و نگرانی مداوم جایگزین میکند. اما راهکار چیست؟
چگونه والدین خوبی باشیم؟
توصیه میشود رواندرمانی را امتحان کنید. رواندرمانی یک راه مؤثر برای مدیریت فشارها و سختیهایی است که ممکن است در طول زندگی با آنها روبرو شوید. سعی کنید یک رواندرمانگر با تخصص در مسائل زنان و افسردگی پیدا کنید. شروع رواندرمانی قبل از تولد کودک، یک مزیت بزرگ برای شما به ارمغان میآورد، زیرا در صورت تجربه مشکلات بیشتر پس از تولد، برنامههای پشتیبانی پیشاپیش برای شما آماده خواهند بود.
دربارهٔ نگرانیهایتان با کسی که به او اعتماد دارید، مانند همسرتان، یک دوست صمیمی یا یک فرد خانوادگی صحبت کنید. اگر بتوانید احساساتتان را بیان کنید، میتوانید به مقابله با آنها روی بیاورید. اما اگر آنها را درون خود نگه دارید، آنها قویتر و کنترلکنندهتر خواهند شد. بنابراین، به جای خودخوانی بیهوده، با گفتن آنها به کسی که برایتان اهمیت دارد، آنها را به تدریج تخلیه کنید.
برای حفظ قوی و سالم بودن خود، راههای زیر را دنبال کنید: تغذیهٔ سالمی داشته باشید، به قدری استراحت کنید که نیاز دارید، به میزان مناسبی ورزش کنید و از مصرف الکل، سیگار و هرگونه مواد مخدر دیگر پرهیز کنید.
نگرانیهای خود را با پزشک خود در میان بگذارید: این اهمیت دارد که پزشکی که شما به او مراجعه میکنید، از وضعیت کامل شما آگاه باشد تا بداند چه چیزهایی را باید انتظار داشته باشد و در صورت لزوم، به شما در رسیدن به وضعیت بهتری کمک کند.
نظرات کاربران