در دوران پیشدبستانی، داستانپردازی و دروغگفتن گاه بهصورت طبیعی در کودکان رخ میدهد. اگر از دیگر والدین درباره این تجربیات سوال کنید، آنها همچنین ممکن است به شما بگویند که این موضوع در کودکان رایج است.
در این سن، نگرانی درباره راستگویی فرزندانتان نداشته باشید، زیرا آنها هنوز به اندازه کافی بزرگ نشدهاند تا بتوانند مفهوم کامل درست و غلط را درک کنند. به جای آن، سعی کنید به عکسالعمل مناسبی نسبت به آنها داشته باشید. به عنوان مثال، اگر کودک شما آب دهانش را به بیرون بیاندازد و بلافاصله بگوید که این کار را انجام نداده است، به جای اینکه او را برای دروغگویی متهم کنید، بگویید “بیا با دستمال زمین رو پاکش کنیم”. با این کار، هم به جنگ و دعوا درباره اینکه چه کسی این کار را انجام داده پیشگیری میکنید و هم به او یاد میدهید که هر چیز کثیفی باید همیشه تمیز شود. او در واقع دروغ نگفته است، بلکه به طور ناخودآگاه میخواست از جایی کثیف دور بماند. همچنین، مراقب باشید هر زمان که کودک خطایی انجام داد و آن را پذیرفت، او را به خاطر راستگوییش بسیار تشویق کنید، زیرا در این سن راستگویی برای کودکان کار سختی است.
یک روش مناسب دیگر که میتوانید انجام دهید، توضیح دادن به کودک در فرصتهای مناسب است که چرا دروغ گفتن صحیح نیست و چه مشکلاتی را به همراه دارد. البته به یاد داشته باشید که کودک پیشدبستانی قادر به گوش دادن به مکالمات و نصیحتهای طولانی مدت نیست، بنابراین تلاش کنید به طور مختصر و مفید صحبت کنید. یک روش خوب دیگر آموزش به او این است که خودتان راست بگویید تا او به صورت عملی این موضوع را مشاهده کند.
نکته آخر این است که فراموش نکنید، داستانسرایی بیسر و سامان کودکان در این سن، دروغگفتن نیست، حتی اگر برخی ادعاها بیاساس باشند، مانند “امروز یک فیل بزرگ دیدم، واقعی واقعی!” تا زمانی که داستانهایشان به کسی آسیب نرسانند، نیازی نیست آن را جدی بگیرید. در این مواقع، برای تقویت قدرت تخیل او، از او بپرسید “خوب، خرطومش و گوشهایش چه شکلی بود؟” و به او اجازه دهید جزئیات بیشتری را برای شما بگوید. این کار به تجسمسازی و پرورش تخیل در او کمک میکند.
نظرات کاربران