در مراحل ابتدایی رشد، کودکان قادر به درک تفاوت بین خود و جهان اطراف خود نیستند. در این مراحل، آنها مرز بین خود و محیط اطراف را تشخیص نمیدهند. به عبارت دیگر، کودک ممکن است نتواند تفاوتی بین دست خود و پایه یک صندلی تشخیص دهد، زیرا هنوز قادر به درک جهان بیرونی خود نشده است.
دنیای کودکان پر از سؤالات متنوعی است و بعضاً سؤالات غیرمعمول آنها والدین را به سردرگمی عجیبی میاندازد. برخی افراد باور دارند که فرزندانی که بسیار سؤال میپرسند، کمی غیرعادی هستند و کودکان ساکت را به داشتن یک کودک کنجکاو ترجیح میدهند. با این حال، سؤال پرسیدن از سوی کودکان موضوعی غیرعادی نیست و پاسخ دادن به آنها نیز کاری پیچیده نیست. دکتر بنفشه غرایی، یک روانشناس بالینی، راهکارهایی برای پاسخ به سؤالات کودکان را برای شما توضیح میدهد.
لوح سپید کودکان
کودکان مانند یک تخته سفید خالی هستند که هیچ مطلبی بر روی آن ننوشته شده است و تمام اطلاعات خود را از محیط اطراف خود، از خانواده و جامعه دریافت میکنند. زمانی که کودکان اطلاعات را جمعآوری میکنند، به تدریج شروع به پرسش سوالهای خود از والدین خود میکنند. هرچه کودک به محیط اطراف خود دقت بیشتری داشته باشد، به همان اندازه سوالات بیشتری از خانواده خود میپرسد. در ابتدا، سوالات کودکان به طور مستقیم به موارد قابل مشاهده مرتبط میشود و درباره آنها از پدر و مادرشان سؤال میکنند. اما به مرور زمان و با رشد سنی کودک، سؤالاتشان به مفاهیم انتزاعی میپیوندد؛ مانند “خدا کجاست؟”، “از کجا بچهها میآیند؟” و “معنای خوب بودن چیست؟” و سؤالات مشابه. با این حال، باید به یاد داشت که تا زمانی که کودک از مرحله اول که مربوط به سؤالات مستقیم است عبور نکند، به مرحله دوم که سؤالات انتزاعی را شامل میشود، نخواهد رسید.
اما واکنش والدین در مقابل سؤالات کودکان بسیار اهمیت دارد و تأثیر قابل توجهی بر تشکیل شخصیت فرزندان دارد. باید به یاد داشت که در هیچ شرایطی به فرزندتان دروغ نگویید. ممکن است فرزندتان درباره نحوه به دنیا آمدن خودش سؤال بپرسد و شما به دلایلی مثل نخواستن ارائه پاسخ واضح، به او بگویید که لکلکها بچهها را به این دنیا میآورند یا جوابهایی مانند انتخاب توسط ما از بیمارستان. با این حال، باید به آن توجه کنیم که واقعیت را به فرزندانمان آموزش دهیم و از جوابهای واقعی و منطقی استفاده کنیم. بهتر است با استفاده از اصطلاحات ساده و مناسب برای سن فرزندمان، به سؤالات او پاسخ دهیم و اطلاعات را به طور متناسب و مناسب برای فهم او ارائه کنیم.
لطفاً توجه داشته باشید که بهتر است در واقعیت از روشهایی که در جمله قبلی ذکر شده است استفاده نکنید. این نوع پاسخها میتوانند دو پیامد منفی داشته باشند؛ اولاً، دروغ والدین باعث میشود که کودک به والدین خود اعتماد نکند یا تصور کند که آنها بیدانش هستند؛ و دوماً، رابطه بین والدین و کودک ممکن است آسیب ببیند. در این شرایط، بهترین رویکرد این است که از خود کودک بپرسید که درباره سؤال مطرح شده چه اطلاعاتی دارد. در واقع، در مرحله اول، باید اطلاعات کودک را استخراج کنید تا بفهمید چه مفاهیمی در ذهنش وجود دارد. ممکن است فرزندتان از یک منبع نادرست به پاسخ سؤالش رسیده باشد و به همین دلیل، به عنوان والد باید بدانید که در ذهن کودکتان چه ایدهها و مفاهیمی وجود دارد. بعد از اینکه فرزندتان اطلاعات خود را به شما ارائه کرد، سعی کنید مفاهیم خودش را درباره سؤال اصلاح کنید. اگر پاسخ فرزندتان براساس باورها و عقاید نادرست باشد، به هیچ وجه نگران نباشید و سعی کنید با آرامش و با استفاده از دادههای مناسب سن فرزندتان، به او پاسخ دهید. در غیر این صورت، تأثیرات منفی بر شخصیت فرزندتان خواهد داشت و سؤالاتش برای شما به یک دغدغه بزرگ تبدیل میشود.
کودکانی که هر چیزی را به دهان میبرند
در مراحل اولیه رشد، کودکان قادر به درک تفاوت بین خود و دنیای پیرامون خود نیستند، زیرا مرز بین خود و محیط اطراف خود را تشخیص نمیدهند. برای مثال، یک کودک ممکن است بین دست خود و پایه یک صندلی تفاوتی را در نظر نگیرد، زیرا هنوز قادر به درک و فهم دنیای بیرونی خود نشده است. برای کودکان، دنیای بیرون پر از محرکهای جدید است که برایشان جالب است و به همین دلیل، از جستجو و کشف برای شناخت محیط اطرافشان استفاده میکنند، این امر میتواند شامل گذاشتن اشیاء در دهان باشد که یکی از اولین ابزارهای کودک برای کاوش محیط اطرافشان است.
تفاوتهای جنسیتی
کودکان از طریق خانواده و جامعه تفاوتهای جنسیتی را یاد میگیرند. در این سن، آنها از محیط خارجی خود الگوبرداری میکنند. به عنوان مثال، وقتی یک دختر کوچک کفش مادرش را میپوشد، در واقع در حال الگوبرداری است. این سن، زمانی است که میتوان تأثیرگذاری بر روی کودک داشته باشد و الگوهای مناسبی را به او ارائه داد. شیوه پوشیدن، مدل مو و الگوهای دیگری که از طریق خانواده در دید کودکان قرار میگیرد، به تدریج آنها را با تفاوتهای جنسیتی آشنا میکند و مفهوم دختر و پسر، زن و مرد در ذهنشان شکل میگیرد. این مرحله و در واقع آشنایی کودک با تفاوتهای جنسی بین مرد و زن نیاز به نگرانی ندارد، اما خانوادهها باید با بچهها درباره این موضوع صحبت کرده و الگوی مناسبی را در خصوص کنجکاوی کودکان و سؤالاتشان به اشتراک بگذارند.
در مراحل اولیه رشد، کودکان قادر به درک تفاوت بین خود و دنیای پیرامون خود نیستند، زیرا مرز بین خود و محیط اطراف خود را تشخیص نمیدهند. به عبارت دیگر، در این مراحل، کودکان قادر به تمییز دادن بین خود و دنیای بیرونی نیستند. برای مثال، یک کودک ممکن است بین دست خود و پایه یک صندلی هیچ تفاوتی مشاهده نکند، زیرا هنوز نتوانسته است دنیای بیرونی خود را درک کند.
نظرات کاربران